نمی دانم شما چقدر از جریان باخبرید، ولی من با اینکه معمولا" تلویزیون میبینم و اخبار رو پیگیری می کنم تازه بعد از یه هفته فهمیدم. شما رو به خدا کی میتونه داستانی از این زیبا تر بنویسه؟
یک دانش آموز سنی و یک دانشجوی شیعه پس از اینکه متوجه مرد مشکوکی در نماز جمعه می شوند و مرد فرار می کند بدون هیچ واهمه ای از مرگ یا بمب و انفجار،بدون هیچ ترسی او را دنبال می کنند و ناگاه صدای انفجار دو بسیجی را پرواز می دهد. وحدت حتی در مردن.
دو مرد به جای ده ها تن فدا می شوند. دو نیرو. دو خون و یک تفکر.
آه از این همه غفلت. نه فقط غفلت ما بلکه غفلت رسانه. چرا نباید از این دو قهرمان بیشتر از یک بازی پرسپولیس حرف نزنیم؟ چرا نباید نام "آسوده" و "بَزی" را بیشتر از نکونام نبریم؟ یا مسی و کریس رونالدو. راستی ویندوز هشت هم که معرفی شد. آیپد مینی هم اومد. آقای وزیر ورزش در دم یکی بیست میلیون پاداش به نفرات تیم ملی داد. بیست میلیون ضرب در حداقل یازده. خب به آخر اخبار رسیدیم ولی صبر کنید یک خبر مانده
دو نفر در یک شهری که تهران نیست جان یک عده آدم را نجات دادند منتها چون هیچ تکه ای از ایشان نماند نتوانستیم مصاحبه بگیریم و نظرشان را راجع به فوتبال بپرسیم ولی حتما از برنامه های رسانه ملی راضی بوده اند. به ادامه برنامه ها توجه کنید،تیم فوتبال دانش آموزان …
دو قهرمان فراموش شده با ما معامله نکردند که از ما پاداش بخواهند. ولی جا ندارد ما به حکم وظیفه نامشان را از بر کنیم.
یا چهره شان را پوستر کنیم.
یا مستندی بسازیم.(نگاه ما به اهل سنت عوض نمی شود؟ نگاه اهل سنت به ما عوض نمی شود؟)
یا به جای قهرمان های خیالی در کتاب های مدرسه بنویسیمشان. کم از ریزعلی بودند؟
یا فیلم سینمایی آنها را در پاکستان و همه کشورهای سنی یا وهابی نشان دهیم.
یا شعری بگوییم. یا سری به خانواده شان بزنیم. یا فاتحه ای بفرستیم.
یا قصه شان را برای کودکانمان تعریف کنیم.
انیمیشن نمی شود؟
…
یک کلمه: "الگویشان نکنیم؟"
منبع: www.miandisham.ir